یادتان هست که وقتی کودک بودید، چه بازی هایی می کردید؟ بازی هایی مثل فوتبال توی کوچه و خیابان؛ فوتبالی که دروازه های آن دو تا آجر بود یا لی لی با یک تکه گچ و یک سنگ صاف. هفت سنگ چطور؟ یادتان هست؟ شاید کمی سخت باشد؛ اما یکی از راه های شاد شدن، یادآوری کودکی و بازی های آن دوره است. یاد کودکی خود بیفتیم و بازی کنیم.
براساس تحقیقات انجام شده، هیچ شکی در این نیست که حتی با مشاهده اعمال و رفتار محبت آمیز، روحیه ما بهتر شده و خودمان هم می خواهیم این شرایط را تکرار کنیم؛ یعنی تلاش می کنیم کارهای خوب و مثبت انجام دهیم. بله، مهربانی واگیردار و مسری است و وقتی که ما نسبت به خودمان (دقت کنید، خودمان) و دیگران مهربان هستیم، شادی و نشاط بیشتری در زندگی خواهیم داشت.
هرچند روابط اجتماعی زیاد و داشتن روابط دوستانه، زندگی شادی را تضمین نمی کنند؛ اما تاثیر فراوانی بر میزان شادی ما دارند. پس بیاییم زمان بیشتری را با دوستان بگذرانیم و روابط دوستانه را به عنوان یکی از اولویت های برنامه های روزانه خود قرار دهیم. زندگی در لحظه نیز رمز شاد بودن و شاد زیستن است. اغلب اوقات ما به آینده فکر می کنیم و بدون درنظر گرفتن زمان حال و اکنون، تلاش می کنیم اتفاقات بعدی را حدس بزنیم؛ ولی وقتی به معنای واقعی در لحظه زندگی کنیم، معنای وارد کردن شادی به زندگی را بهتر درک خواهیم کرد.
از یاد نبریم که در لحظه زندگی کردن با آینده نگری منافاتی ندارد؛ نقد ما به فراموش کردن امروز و غصه خوردن برای فردایی است که نیامده.
زندگی با تمام سرعت و سختی هایش در برابر ما حضور دارد. زمان، همان روزهای داخل تقویم، همین طور با سرعت طبیعی خود جلوتر و جلوتر می رود که معمولا سرعتی نیست که ما دوست داریم. در این گذر، خستگی و استرس بیش از آنچه فکر می کنیم، روی ما تاثیر می گذارد. پس حتما باید فرصت هایی ایجاد کنیم برای استراحت کردن تا از فشارها بکاهیم. این رفتار، بهترین راهکار برای ادامه مسیر زندگی است. شما چگونه استراحت می کنید؟ به این سوال حتما پاسخ دهید.
داشتن چهره ای شاداب و بشاش نیز کمک خوبی است به زندگی شادتر. حتی گاهی باید این چهره را بسازیم و به صورت ساختگی خود را شاد نشان دهیم. البته نه به این منظور که روراست و صادق نباشیم؛ بلکه برای این که با داشتن چهره ای شاد می توانیم امور روزمره خود را بهتر انجام دهیم. تحقیقات بیان کننده این امر است که خندیدن و برخورد کردن با دیگران، طوری که انگار شاد هستیم، ما را شادتر می کند و اگر طوری برخورد کنیم که گویا واقعا خوشحال هستیم، خوشحالی بیشتری به زندگی ما وارد خواهد شد.
هدف نداشتن در زندگی و یا به طور محسوس دنبال هدف خاصی نبودن، به ما احساس ناتوانی و در ماندگی و نالایق بودن می دهد. داشتن هدف و در پی آن بودن در زندگی شخصی، روابط اجتماعی و محیط کار و در مقابل آن، سرگردانی و بی هدف بودن، تفاوت بین یک زندگی عادی و یک زندگی پرهیجان را نشان می دهد. اهداف خود را مشخص کنید و آنها را در نظر داشته باشید تا شادی در زندگی شما افزایش یابد. هر کاری که برای اولین بار به شما شادی می بخشد، لزوما بار دوم این حس و حالت را در شما ایجاد نخواهد کرد. انجام دادن بیش از حد یک کار خوب ممکن است باعث شود حس خوب آن گرفته شود و به شکل یک کار روتین و روزمره درآید. پس حد و مرزی برای کارهای خود تعیین کنید تا با انجام بیش از حد آنها، خود را خسته نکنید.
● و در پایان، مروری بر چند نکته مهم
دوستان شاد خود را حفظ کنید.
برخی از اعداد و ارقام مانند سن و قد و وزن خود را کنار بگذارید و اجازه دهید دکترها نگران آنها باشند.
همواره در حال یادگیری باشید و مطالب بیشتر و بیشتری در مورد کامپیوتر، باغداری و سایر امور یاد بگیرید. هیچ وقت اجازه ندهید ذهن شما ساکن و راکد بماند.
از کوچک ترین چیزها لذت ببرید.
با صدای بلند و به مدت طولانی بخندید. آنقدر بخندید تا برای نفس کشیدن کم بیاورید.
غم و غصه همیشه وجود دارد. بدانید تنها کسی که در تمام طول زندگی با شماست، فقط خود شما هستید؛ پس تحمل کنید و با آنها کنار بیایید.
اطراف خود را از چیزهایی که دوست دارید، پر کنید. خانواده، دوستان، موزیک، گیاه و.... هرچه که شما دوست دارید، می تواند اطراف شما را احاطه کند.
قدر سلامت خود را بدانید. اگر سلامت هستید، این وضعیت را حفظ کنید. اگر می توانید سلامت خود را بهبود بخشید و اگر مشکلی دارید، با کمک گرفتن از دیگران آن را حل کنید.
در هر فرصتی به افرادی که دوست شان دارید، یادآوری کنید که چقدر آنها را دوست دارید.
شاد باشید و پایدار
منبع: www.pickthebrain.com

نظرات شما عزیزان: